نوشته شده توسط : سعید
امشب شب آرزوهاست .شب عاشقان دلشکسته.

شبی که هرکس خالصانه با خداش حرف بزنه بهش

جواب میده. منم دلشکسته ام و غمگین . منم که .....م

 رهام کرده  و رفتهگریهگریهنگران

تو این سالها همیشه با خدام روراست بودم. امشب

 هم میخوام براش غم هام را داد بزنم.

بگم خدا جونم دیگه تحملش برام سخته . دیگه دوری

..... م را تاب نمیارم . دیگه نمی تونم ازش دور باشم

دیگه نمی تونم گریه کنم .دیگه اشکی برام نمونده.

آره امشب می خوام ازش بخوام فراقت را برام پایان

بده .دوباره چهره نازتو ببینم دوباره صداتو بشنوم.

اول میخوام .......ی عزیزم هر آرزوی قشنگی داره

برآورده کنه.

خدایا هیچگاه قطره ای اشک از چشمای .......م نیاد.

خدایا امشب ازت میخوام منو بوصال عزیزم برسونی

 و اگه .......م دوستم نداره و نمی خواد باهام باشه منو از دست این زندگی خلاص کنی.

چون بی ......م نمی تونم.

بخدا نمی تونم دیگه دوام بیارم..............گریهگریه



:: بازدید از این مطلب : 786
|
امتیاز مطلب : 15
|
تعداد امتیازدهندگان : 3
|
مجموع امتیاز : 3
تاریخ انتشار : دو شنبه 2 اسفند 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : سعید
سلام ....ی عزیزم

.....ی نازم دلم برات تنگه تنگه . عزیز مهربانم این روزها دوباره دلم

بهانه ات را می گیره ولی تو حرفهای دل بی تابم را باور نداری.

این ترم هم که هیج واحدی را با هم نیستیم آخه من چه کار کنم؟ چگونه من نبینمت نمی دونم شاید قسمت این بوده.  

.....ی خوبم حالا که برات اهمیتی دیگه ندارم میام دردهام را اینجا برات

مینویسم شاید کمی دلم تسکین پیدا کنه. ولی هر بار غصه هایش چند

برابر میشه . و طاقت من کمتر و کمتر.ناراحتگریه

.....ی خوبم حالا که دیگه نمی خوای  با من باشی چرا ازم نفرت پیدا کردی؟

مگه من چی گفتم؟ به جز این که گفتم دوستت دارم و دلم واست تنگ میشه

و دلیل اینکه منا دوست نداری را پرسیدم ولی جوابی ندادی کاش حداقل می گفتی چرا

همیشه می ترسیدم ازم ناراحت باشی و تنهام بذاری بری.

راست میگن آدم ترسو روزی هزار بار می میره و من ترسو بودم و تو

  دوست نداشتی من ازت سوال کنم ازم رنجیدی.

دلم برات تنگه تورو خدا منو باور کن دیگه نذار تو آتیشت بیشتر بسوزمگریهگریه

 

 

 

 

دلم از دوری ات تنگ است ......گریه

                ببین با غم هماهنگ است ......ناراحت

چرا دیگر نمی گیری سراغمدل شکسته

                مگر قلب تو از سنگ است ......افسوس

 

***********************

محمد بی تو احوالی نداردگریه

                            برای پر زدن بالی نداردافسوس

چرا از من گریزانی عزیزم؟سوال

                            بگو ...... ؛ که اشکالی نداردنگران

 

***********************

تمام سینه ام را غم گرفتهنگران

                           دوباره غصه ای حالم گرفتهگریه

بیا ...... ببین از دوری توناراحت

                           زمین و آسمان ماتم گرفتهگریه

 

*********************

 

بیا ...... که من را طاقتی نیستنگران

                بغیر از تو مرا هیچ حاجتی نیستاز خود راضی

بیا تا من رخت زودی ببینمقلب

                که وقت مردنم شد فرصتی نیست



:: بازدید از این مطلب : 722
|
امتیاز مطلب : 10
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
تاریخ انتشار : دو شنبه 2 اسفند 1389 | نظرات ()

صفحه قبل 1 2 صفحه بعد